راستی اصلا فکر کردیم فردا که رفتیم پیشش چی میخاییم بگیم بهش ؟
نکنه قصه خواستن ما از خدا قصه دختر بچه ی بشه که هرچی طلا و جواهرات رو بهش میدادن می گفت نه ! من فقط عروسک میخام!
آره خیلی از ما ها مثله همین دختر بچه وقتی همه چیزو رو میزارن در اختیار مون بهمون میگن حالا انتخاب کنید می مونیم که چی برداریم !
راستی فردا تو چی میخای از خدا ...... ؟
می تونی سر تو با افتخار بگیری بالا ، بهش بگی آخدا منم ، آره همون بنده ی که تا چند روز پیش هوایی بودم و حالا که همه بهم پشت کردن اومدم بهت بگم ،؛ با باور کن تنهام .....
تنهام جز تو کسی رو ندارم ، اصلا روم نمیشه بگم که بابا منم ؛ دوستتون همونی که تا یه چیزیتون میشد می گفتین فلانی ؛ حالا چی شدید
آخدا راهم میدی تو مهمونی ! وای که چه قدر از خودم بدم مباد وقتی که فیلم زندگی مو نگاه می کنم .... همه جاش پر از صحنه است ...
پس من با چی روی باید بهش بگم ..... خدا به خدا پشیمونم ..... فردا که روز شناختن تو رو به خداییت قسم منو کمکم کن به شناخت برسم
دوستان با نظراتتون کمکم کنید تا تکملیش کنم